معنی فارسی compliancy
B1رعایت و تبعیت از قوانین و مقررات، به ویژه در زمینههای قانونی و استانداردهای مربوط به سلامت و ایمنی.
The state of conforming to a rule, such as a specification, policy, standard, or law.
- noun
noun
معنی(noun):
The condition of being compliant; compliance, complaisance
example
معنی(example):
شرکت به خاطر رعایت قوانین زیستمحیطی مورد تحسین قرار گرفت.
مثال:
The company was praised for its compliancy with environmental regulations.
معنی(example):
رعایت مقررات در محل کار تضمین میکند که ایمنی و سلامت مورد توجه قرار گیرد.
مثال:
Compliancy in the workplace ensures safety and health standards are met.
معنی فارسی کلمه compliancy
:
رعایت و تبعیت از قوانین و مقررات، به ویژه در زمینههای قانونی و استانداردهای مربوط به سلامت و ایمنی.