معنی فارسی complicator

B2

شخص یا چیزی که باعث ایجاد مشکل یا پیچیدگی می‌شود.

A person or thing that makes a situation more difficult.

example
معنی(example):

مشکل‌ساز پروژه چالش‌های جدیدی معرفی کرد.

مثال:

The complicator of the project introduced new challenges.

معنی(example):

هر مشکل‌سازی در یک مذاکره می‌تواند نتیجه را به طور قابل توجهی تغییر دهد.

مثال:

Every complicator in a negotiation can change the outcome significantly.

معنی فارسی کلمه complicator

: معنی complicator به فارسی

شخص یا چیزی که باعث ایجاد مشکل یا پیچیدگی می‌شود.