معنی فارسی complimenting
B1عمل تعریف کردن، بیان نظرات مثبت درباره دیگران.
The act of expressing praise or admiration.
- verb
verb
معنی(verb):
To pay a compliment (to); to express a favorable opinion (of).
example
معنی(example):
تعریف کردن از دیگران میتواند اعتماد به نفس آنها را بالا ببرد.
مثال:
Complimenting others can boost their confidence.
معنی(example):
من از تعریف کردن برای دوستانم درباره دستاوردهایشان لذت میبرم.
مثال:
I enjoy complimenting my friends on their achievements.
معنی فارسی کلمه complimenting
:
عمل تعریف کردن، بیان نظرات مثبت درباره دیگران.