معنی فارسی comprisal
B1جمعآوری، قابل قبول بودن عناصر یا مجموعهای از فاکتورها به منظور تجزیه و تحلیل یا درک بهتر یک موضوع.
The action of comprising or including the elements of something.
- NOUN
example
معنی(example):
درک کامل نیاز به جمعآوری عناصر مختلف دارد.
مثال:
The comprisal of different elements is essential for a complete understanding.
معنی(example):
جمعآوری منابع به ما کمک کرد تا پروژهمان را به طرز قابل توجهی بهبود دهیم.
مثال:
The comprisal of resources allowed us to improve our project significantly.
معنی فارسی کلمه comprisal
:
جمعآوری، قابل قبول بودن عناصر یا مجموعهای از فاکتورها به منظور تجزیه و تحلیل یا درک بهتر یک موضوع.