معنی فارسی computativeness
B1محاسباتی بودن، توانایی و قابلیت در انجام محاسبات و تحلیلها.
The quality of being computational or calculative.
- NOUN
example
معنی(example):
محاسباتی بودن او باعث شد در ریاضیات ممتاز شود.
مثال:
His computativeness helped him excel in mathematics.
معنی(example):
تیم در مورد جنبههای محاسباتی استراتژیهای خود بحث کرد.
مثال:
The team discussed the computativeness of their strategies.
معنی فارسی کلمه computativeness
:
محاسباتی بودن، توانایی و قابلیت در انجام محاسبات و تحلیلها.