معنی فارسی computed
B1 /kəmˈpjuːtɪd/محاسبه شده، اشاره به نتیجه‌ای که از طریق محاسبات به‌دست آمده است.
Determined or calculated using mathematical methods.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To reckon or calculate.
مثال:
Can anyone here compute the square root of 10201?
معنی(verb):
To make sense.
مثال:
Does that compute, or do I need to explain further?
adjective
معنی(adjective):
Calculated, determined by computation.
معنی(adjective):
Derived rather than measured.
example
معنی(example):
دانشمند داده‌ها را محاسبه کرد و یافته‌هایش را ارائه داد.
مثال:
The scientist computed the data and presented his findings.
معنی(example):
او هزینه‌هایش را برای ماه به دقت محاسبه کرد.
مثال:
She computed her expenses for the month carefully.
معنی فارسی کلمه computed
:
محاسبه شده، اشاره به نتیجه‌ای که از طریق محاسبات به‌دست آمده است.
