معنی فارسی comtian
B2مربوط به یک مکتب فکری یا فلسفه خاص از کنتها.
Relating to a philosophical or ideological school associated with counts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
باورها و تعالیم کنتی پیچیده و متنوع هستند.
مثال:
The comtian beliefs are complex and varied.
معنی(example):
هویت کنتی او، دیدگاه او را شکل داد.
مثال:
Her comtian identity shaped her worldview.
معنی فارسی کلمه comtian
:
مربوط به یک مکتب فکری یا فلسفه خاص از کنتها.