معنی فارسی concentual
B1مربوط به توافق یا اشتراک نظر در زمینههای مختلف.
Relating to agreement or shared understanding.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد متمرکز به مشکل موثر بود.
مثال:
The concentual approach to the problem was effective.
معنی(example):
باورهای متمرکز او تصمیماتش را هدایت میکرد.
مثال:
Her concentual beliefs guided her decisions.
معنی فارسی کلمه concentual
:
مربوط به توافق یا اشتراک نظر در زمینههای مختلف.