معنی فارسی concertgoer
B1شخصی که به کنسرتها میرود و از اجرای موسیقی زنده لذت میبرد.
A person who attends concerts.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who attends a concert, especially one who attends concerts often
example
معنی(example):
یک کنسرترو از اجراهای زنده موسیقی لذت میبرد.
مثال:
A concertgoer enjoys live music performances.
معنی(example):
بسیاری از کنسرتروها در صف ایستاده بودند تا گروه محبوبشان را ببینند.
مثال:
Many concertgoers waited in line to see their favorite band.
معنی فارسی کلمه concertgoer
:
شخصی که به کنسرتها میرود و از اجرای موسیقی زنده لذت میبرد.