معنی فارسی conched
B1قشر کردن، به عمل ترکیب و نرم کردن مواد برای به دست آوردن بافت مناسب اطلاق میشود.
The process of refining a mixture to improve its quality and texture.
- VERB
example
معنی(example):
او خمیر را قشر کرد تا انعطافپذیری آن افزایش یابد.
مثال:
He conched the dough to enhance its elasticity.
معنی(example):
پس از اضافه کردن مواد، مخلوط به مدت چند ساعت قشر شد.
مثال:
After the ingredients were added, the mixture was conched for hours.
معنی فارسی کلمه conched
:
قشر کردن، به عمل ترکیب و نرم کردن مواد برای به دست آوردن بافت مناسب اطلاق میشود.