معنی فارسی conchyle
B2قسمتی از ساختار نرمتن که دارای ویژگیهای خاصی است.
A specific anatomical part of mollusks related to their shells.
- NOUN
example
معنی(example):
conchyle نرمتن برای آناتومیاش حیاتی است.
مثال:
The conchyle of the mollusk is crucial for its anatomy.
معنی(example):
مطالعه conchyle میتواند اطلاعات زیادی درباره تکامل آن ارائه دهد.
مثال:
Studying the conchyle can reveal much about its evolution.
معنی فارسی کلمه conchyle
:
قسمتی از ساختار نرمتن که دارای ویژگیهای خاصی است.