معنی فارسی concipient
B1کنسیپینت، کسی که ایدهها و نظرات جدید را به راحتی میپذیرد.
Someone who is open to new ideas and perspectives.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک کنسیپینت، او همیشه دیدگاههای تازه را خوش آمد میگفت.
مثال:
As a concipient, he always welcomed fresh perspectives.
معنی(example):
نقش او به عنوان یک کنسیپینت او را برای تیم بسیار ارزشمند کرد.
مثال:
Her role as a concipient made her invaluable to the team.
معنی فارسی کلمه concipient
:
کنسیپینت، کسی که ایدهها و نظرات جدید را به راحتی میپذیرد.