معنی فارسی concisely

مختصر: به طور کوتاه و بدون طولانی کردن سخن.

adverb
معنی(adverb):

In a concise manner, briefly, without excessive length.

example
معنی(example):

لطفا هنگام ارائه دستورالعمل‌ها به طور مختصر صحبت کنید.

مثال:

Please speak concisely when giving instructions.

معنی(example):

او ایده‌اش را به طور مختصر توضیح داد.

مثال:

He explained his idea concisely.

معنی فارسی کلمه concisely

:

مختصر: به طور کوتاه و بدون طولانی کردن سخن.