معنی فارسی concordancer

B2

ابزاری در زبان‌شناسی برای تجزیه و تحلیل و جستجو در متون بر اساس الگوهای خاص.

A tool used in linguistics to analyze and search texts based on specific patterns.

example
معنی(example):

یک concordancer به زبان‌شناسان کمک می‌کند تا الگوهای زبانی را تحلیل کنند.

مثال:

A concordancer helps linguists analyze language patterns.

معنی(example):

استفاده از یک concordancer می‌تواند مهارت‌های نوشتاری شما را بهبود بخشد.

مثال:

Using a concordancer can improve your writing skills.

معنی فارسی کلمه concordancer

: معنی concordancer به فارسی

ابزاری در زبان‌شناسی برای تجزیه و تحلیل و جستجو در متون بر اساس الگوهای خاص.