معنی فارسی concubine

B2 /ˈkɑŋkjəbaɪn/

زن یا دختری که با مردی زندگی می‌کند و معمولاً رابطه‌ای جنسی داشته، اما به رسمیت به عنوان همسر قانونی شناخته نمی‌شود.

A woman who lives with a man and has a recognized relationship with him but is not legally married to him.

noun
معنی(noun):

A sexual partner, especially a woman, to whom one is not or cannot be married.

معنی(noun):

A woman who lives with a man, but who is not a wife.

معنی(noun):

A slave-girl or woman, kept for instance in a harem, who is held for sexual service.

example
معنی(example):

او به عنوان یک همخوابه در دربار سلطنتی شناخته می‌شد.

مثال:

She was known as a concubine in the royal court.

معنی(example):

در زمان‌های باستان، همخوابه‌ها حقوق کمتری نسبت به همسران داشتند.

مثال:

In ancient times, a concubine had fewer rights than a wife.

معنی فارسی کلمه concubine

: معنی concubine به فارسی

زن یا دختری که با مردی زندگی می‌کند و معمولاً رابطه‌ای جنسی داشته، اما به رسمیت به عنوان همسر قانونی شناخته نمی‌شود.