معنی فارسی condemningly

B1

به طور محکوم‌کننده، توصیف رفتاری است که ابراز نارضایتی یا انتقاد از چیزی را نشان می‌دهد.

In a manner that expresses strong disapproval.

example
معنی(example):

او به طرز محکوم‌کننده‌ای درباره تخریب محیط زیست صحبت کرد.

مثال:

She spoke condemningly about the environmental destruction.

معنی(example):

او با نگاهی محکوم‌کننده به فرصت فوت شده نگاه کرد.

مثال:

He looked at the missed opportunity condemningly.

معنی فارسی کلمه condemningly

: معنی condemningly به فارسی

به طور محکوم‌کننده، توصیف رفتاری است که ابراز نارضایتی یا انتقاد از چیزی را نشان می‌دهد.