معنی فارسی condensative
B2تراکمی، مربوط به فرآیندی که در آن بخار به مایع تبدیل میشود، مانند مه یا باران.
Relating to the process of condensing, where a substance changes from a gas to a liquid.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرآیند تراکم در الگوهای آب و هوایی مهم است.
مثال:
The condensative process is important in weather patterns.
معنی(example):
تحقیقات آنها بر روی پدیدههای تراکمی در فیزیک متمرکز بود.
مثال:
Their research focused on condensative phenomena in physics.
معنی فارسی کلمه condensative
:
تراکمی، مربوط به فرآیندی که در آن بخار به مایع تبدیل میشود، مانند مه یا باران.