معنی فارسی condiction
B1وضعیتی که یک چیز در آن قرار دارد، بهویژه در زمینهی کار یا عملکرد.
The state of something with respect to its appearance or function.
- NOUN
example
معنی(example):
وضعیت پروژه بحرانی است و به توجه فوری نیاز دارد.
مثال:
The condition of the project is critical and needs immediate attention.
معنی(example):
اگر در شرایط خوب باشد، ماشین برای سالهای زیادی دوام خواهد آورد.
مثال:
In good condition, the car will last for many years.
معنی فارسی کلمه condiction
:
وضعیتی که یک چیز در آن قرار دارد، بهویژه در زمینهی کار یا عملکرد.