معنی فارسی condisciple

B1

کسی که در یک برنامه آموزشی یا دانشگاهی با فردی دیگر هم‌مدرسه است.

A fellow student or peer engaged in the same educational program.

example
معنی(example):

به عنوان یک هم‌نویس، او همیشه از تحصیلات دوستش حمایت می‌کرد.

مثال:

As a condisciple, he always supported his friend’s studies.

معنی(example):

آنها در طول مدت تحصیل در یک کلاس، هم‌نویس بودند.

مثال:

They were condisciples during their time in the same class.

معنی فارسی کلمه condisciple

: معنی condisciple به فارسی

کسی که در یک برنامه آموزشی یا دانشگاهی با فردی دیگر هم‌مدرسه است.