معنی فارسی conditionate

B1

تنظیم و آماده‌سازی شرایط خاص برای یک هدف مشخص.

To set or prepare conditions for a specific purpose.

example
معنی(example):

ما باید محیط را برای آزمایش تنظیم کنیم.

مثال:

We need to conditionate the environment for the experiment.

معنی(example):

تنظیم نرم‌افزار می‌تواند عملکرد آن را بهبود بخشد.

مثال:

Conditionating the software can improve its performance.

معنی فارسی کلمه conditionate

: معنی conditionate به فارسی

تنظیم و آماده‌سازی شرایط خاص برای یک هدف مشخص.