معنی فارسی condolent

B1

غم زدن، ابراز همدردی و احساسٍ غم و اندوه به خاطر دیگران.

Feeling or expressing sorrow or sympathy.

example
معنی(example):

او بعد از شنیدن خبر بد، احساس غم زدگی کرد.

مثال:

She looked condolent after hearing the bad news.

معنی(example):

طبیعت غم زده او باعث شد تا همه در زمان‌های سخت احساس بهتری داشته باشند.

مثال:

His condolent nature made everyone feel better during tough times.

معنی فارسی کلمه condolent

: معنی condolent به فارسی

غم زدن، ابراز همدردی و احساسٍ غم و اندوه به خاطر دیگران.