معنی فارسی conducent

B2

سازنده، چیزی که به پیشرفت یا بهبود یک وضعیت کمک می‌کند.

Facilitating or contributing to an outcome.

example
معنی(example):

یک جو سازنده خلاقیت را در محل کار ترویج می‌کند.

مثال:

A conducent atmosphere promotes creativity in the workplace.

معنی(example):

شرایط مؤثر به موفقیت پروژه کمک کرد.

مثال:

The conducent conditions helped the project succeed.

معنی فارسی کلمه conducent

: معنی conducent به فارسی

سازنده، چیزی که به پیشرفت یا بهبود یک وضعیت کمک می‌کند.