معنی فارسی conductional

B2

هدایت‌گرانه، مرتبط با انتقال گرما یا الکتریسیته در مواد.

Pertaining to the transfer of heat or electricity through materials.

example
معنی(example):

خصوصیات هدایت‌گر مواد، توانایی آنها برای انتقال گرما را تعیین می‌کند.

مثال:

The conductional properties of materials determine their ability to transfer heat.

معنی(example):

در مواد رسانا، کارایی هدایت بالاست.

مثال:

In conductive materials, conductional efficiency is high.

معنی فارسی کلمه conductional

: معنی conductional به فارسی

هدایت‌گرانه، مرتبط با انتقال گرما یا الکتریسیته در مواد.