معنی فارسی conduplicated
B2تلاشها یا وظایف که بهطور همزمان و تکراری انجام میشوند.
Tasks or efforts that are duplicated or repeated.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وظایف تکراری پروژه را آسانتر کرده بود.
مثال:
The conduplicated tasks made the project easier.
معنی(example):
تلاشهای تکراری میتواند به کارایی بیشتری منجر شود.
مثال:
Conduplicated efforts can lead to greater efficiency.
معنی فارسی کلمه conduplicated
:
تلاشها یا وظایف که بهطور همزمان و تکراری انجام میشوند.