معنی فارسی condyle

B2 /ˈkɒndaɪl/

کنجد، بخش گرد استخوان است که در نقطه‌های مفصل با استخوان‌های دیگر اتصالات می یابد.

A rounded prominence at the end of a bone, forming an articulation with another bone.

noun
معنی(noun):

A smooth prominence on a bone where it forms a joint with another bone.

example
معنی(example):

کنجد از استخوان امکان حرکت مفصل را فراهم می‌کند.

مثال:

The condyle of the bone allows for joint movement.

معنی(example):

در آناتومی، یک کنجد نوک گردی از استخوان است که با استخوان دیگری مفصل می‌شود.

مثال:

In anatomy, a condyle is a round end of a bone that articulates with another bone.

معنی فارسی کلمه condyle

: معنی condyle به فارسی

کنجد، بخش گرد استخوان است که در نقطه‌های مفصل با استخوان‌های دیگر اتصالات می یابد.