معنی فارسی conemaker

B1

شخصی که قیف‌های بستنی یا مشابه آن را تولید می‌کند.

One who makes or produces cones, often for ice cream.

example
معنی(example):

سازنده قیف بستنی قیف‌های خوشمزه‌ای تولید می‌کرد.

مثال:

The conemaker produced delicious ice cream cones.

معنی(example):

او یک سازنده قیف ماهر در فروشگاه بستنی است.

مثال:

She is a skilled conemaker at the ice cream shop.

معنی فارسی کلمه conemaker

: معنی conemaker به فارسی

شخصی که قیف‌های بستنی یا مشابه آن را تولید می‌کند.