معنی فارسی confated

B1

کنفیت شده، ترکیب و ادغام چیزها یا ایده‌ها به منظور ایجاد چیزی جدید.

Combined or fused together, especially in the context of ideas, styles, or theories.

example
معنی(example):

آنها سبک‌های مختلف هنر را در نمایشگاه خود کنفیت کردند.

مثال:

They confated different styles of art in their exhibition.

معنی(example):

پژوهشگر نظریه‌های مختلف را برای حمایت از استدلال خود کنفیت کرد.

مثال:

The scholar confated various theories to support his argument.

معنی فارسی کلمه confated

: معنی confated به فارسی

کنفیت شده، ترکیب و ادغام چیزها یا ایده‌ها به منظور ایجاد چیزی جدید.