معنی فارسی confitures

B1

کنفیتور به مخلوطی از میوه و شکر گفته می‌شود که به عنوان مربا استفاده می‌شود.

A fruit preserve made by boiling fruit with sugar.

noun
معنی(noun):

A preserve or jelly/jam of candied fruit

example
معنی(example):

آنها کنفیتورهای خانگی را در میز صبحانه سرو کردند.

مثال:

They served homemade confitures at the breakfast table.

معنی(example):

ما انواع کنفیتورهای میوه‌ای را از بازار خریدیم.

مثال:

We bought various fruit confitures from the market.

معنی فارسی کلمه confitures

: معنی confitures به فارسی

کنفیتور به مخلوطی از میوه و شکر گفته می‌شود که به عنوان مربا استفاده می‌شود.