معنی فارسی confocal
B2کانونی، مربوط به یا کارکرد میکروسکوپ که با کانونسازی خاص تصاویر واضحتری میگیرد.
Relating to a type of microscopy that focuses light to form images.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Any of a pair of confocal mirrors or lenses
adjective
معنی(adjective):
Having the same foci
example
معنی(example):
میکروسکوپ کانونی تصاویری واضحتر از میکروسکوپهای سنتی ارائه میدهد.
مثال:
The confocal microscope provides clearer images than traditional ones.
معنی(example):
تصویربرداری کانونی به طور گستردهای در تحقیقات بیولوژیکی استفاده میشود.
مثال:
Confocal imaging is widely used in biological research.
معنی فارسی کلمه confocal
:
کانونی، مربوط به یا کارکرد میکروسکوپ که با کانونسازی خاص تصاویر واضحتری میگیرد.