معنی فارسی confrontal

B2

کنفروتال، به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن فرد به شکل مستقیم و بی‌پروا با مسائل برخورد می‌کند.

Characterized by direct confrontation or engagement, often resulting in discomfort.

example
معنی(example):

رویکرد کنفروتال او در طول جلسات باعث ناراحتی همه شد.

مثال:

His confrontal approach during meetings made everyone uncomfortable.

معنی(example):

کنفروتال بودن ممکن است صداقت را پرورش دهد اما می‌تواند تنش ایجاد کند.

مثال:

Being confrontal may foster honesty but can also create tension.

معنی فارسی کلمه confrontal

: معنی confrontal به فارسی

کنفروتال، به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن فرد به شکل مستقیم و بی‌پروا با مسائل برخورد می‌کند.