معنی فارسی confutations
B2جمع واژه ردّ، استدلالهایی که نظری را به طور موثر متقابل میکنند.
Multiple acts of refuting an argument or assertion.
- NOUN
example
معنی(example):
ردهای ارائه شده در طول مناظره قانعکننده بودند.
مثال:
The confutations presented during the debate were convincing.
معنی(example):
ردهای متنوعی برای به چالش کشیدن این ادعا ارائه شد.
مثال:
Various confutations were offered to challenge the claim.
معنی فارسی کلمه confutations
:
جمع واژه ردّ، استدلالهایی که نظری را به طور موثر متقابل میکنند.