معنی فارسی congaing
B1کنگا کردن، عملی است که در آن افراد به صورت زنجیرهای و پشت سر هم میرقصند.
The act of dancing in a conga line, often seen at festive gatherings.
- verb
verb
معنی(verb):
To dance the conga.
example
معنی(example):
کنگا کردن معمولاً نقطه اوج جشن است.
مثال:
Congaing is often the highlight of the party.
معنی(example):
ما شب را با کنگا کردن با دوستان گذراندیم.
مثال:
We spent the evening congaing with friends.
معنی فارسی کلمه congaing
:
کنگا کردن، عملی است که در آن افراد به صورت زنجیرهای و پشت سر هم میرقصند.