معنی فارسی congenerous
B1دارای ویژگیهای مشابه و متعلق به یک دسته.
Belonging to the same family or group; related in origin or relationship.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گونههای همجنس به طور دقیق مطالعه شدند.
مثال:
The congenerous species were studied in detail.
معنی(example):
طبیعت همجنس این دو دستگاه مقایسه را آسان میکند.
مثال:
The congenerous nature of the two devices makes comparison easy.
معنی فارسی کلمه congenerous
:
دارای ویژگیهای مشابه و متعلق به یک دسته.