معنی فارسی congressist
B1شخصی که در امور کنگره فعالی فعالیت دارد و یا به آن علاقمند است.
A person who is active in congressional affairs or interested in them.
- NOUN
example
معنی(example):
کنگرسیست با شور و حرارت درباره نیاز به اصلاحات صحبت کرد.
مثال:
The congressist spoke passionately about the need for reform.
معنی(example):
یک کنگرسیست بودن به معنای مشارکت فعال در مباحث سیاسی است.
مثال:
Being a congressist means actively participating in political discussions.
معنی فارسی کلمه congressist
:
شخصی که در امور کنگره فعالی فعالیت دارد و یا به آن علاقمند است.