معنی فارسی conification
B2کنیشنیفتن، فرآیندی که در آن گیاهان به ویژگیهای درختان مخروطی دست پیدا میکنند.
The process of developing characteristics typical of conifers, such as producing cone structures.
- NOUN
example
معنی(example):
کنیشنیفتن فرآیند تبدیل به درختان کونی است.
مثال:
Conification is the process of becoming coniferous.
معنی(example):
کنیشنیفتن یک ناحیه میتواند بر اکوسیستمهای محلی تأثیر بگذارد.
مثال:
The conification of a region can affect local ecosystems.
معنی فارسی کلمه conification
:
کنیشنیفتن، فرآیندی که در آن گیاهان به ویژگیهای درختان مخروطی دست پیدا میکنند.