معنی فارسی conjobble
B1پیچیده کردن یا به هم ریختن یک موضوع به نحوی که دشوار یا غیرقابل فهم شود.
To complicate or confuse a matter.
- VERB
example
معنی(example):
کنجابِل به معنای پیچیده کردن چیزی است.
مثال:
To conjobble means to make something complicated.
معنی(example):
او معمولاً کارهای ساده را بیش از حد پیچیده میکند.
مثال:
He tends to conjobble simple tasks too much.
معنی فارسی کلمه conjobble
:
پیچیده کردن یا به هم ریختن یک موضوع به نحوی که دشوار یا غیرقابل فهم شود.