معنی فارسی conjubilant

B2

شاد و خوشحال، به ویژه در شرایطی که نیاز به جشن و شادی است.

Cheerful; marked by happiness and celebration.

example
معنی(example):

پس از خبر خوب، همه شاد و با هم جشن گرفتند.

مثال:

After the good news, everyone was conjubilant and celebrated together.

معنی(example):

روح شاد او کل اتاق را روشن کرد.

مثال:

Her conjubilant spirit brightened up the whole room.

معنی فارسی کلمه conjubilant

: معنی conjubilant به فارسی

شاد و خوشحال، به ویژه در شرایطی که نیاز به جشن و شادی است.