معنی فارسی connectedness
B2احساس ارتباط یا وحدت با دیگران یا با محیط، که میتواند به احساسات مثبت منجر شود.
The state of being connected or linked together emotionally or socially.
- noun
noun
معنی(noun):
The state or quality of being connected.
example
معنی(example):
احساس ارتباط میتواند سلامت روانی را بهبود بخشد.
مثال:
Feeling a sense of connectedness can improve mental health.
معنی(example):
ارتباط بین اعضای تیم منجر به همکاری بهتر شد.
مثال:
The connectedness among team members led to better collaboration.
معنی فارسی کلمه connectedness
:
احساس ارتباط یا وحدت با دیگران یا با محیط، که میتواند به احساسات مثبت منجر شود.