معنی فارسی conoidally
B1به معنای شکل هندسی کونوئید، که دارای منحنیای شبیه به مخروط است.
In a conoid shape, resembling a cone in structure.
- ADVERB
example
معنی(example):
ساختمان به شکل کونوئید بود.
مثال:
The structure was conoidally shaped.
معنی(example):
آنها گیاهان را به شکل کونوئید در باغ قرار دادند.
مثال:
They arranged the plants conoidally in the garden.
معنی فارسی کلمه conoidally
:
به معنای شکل هندسی کونوئید، که دارای منحنیای شبیه به مخروط است.