معنی فارسی conscribes
B1مشخص کردن یا نوشته شدن چیزهایی که لازم است؛ بهویژه در زمینههای حقوقی یا رسمی.
To write down or formally list the requirements or rules.
- verb
verb
معنی(verb):
To enroll; to enlist.
example
معنی(example):
سند آنچه که برای پروژه لازم است را مشخص میکند.
مثال:
The document conscribes what is required for the project.
معنی(example):
او قبل از شروع بازی قوانین را مشخص میکند.
مثال:
He conscribes the rules for the game before we start.
معنی فارسی کلمه conscribes
:
مشخص کردن یا نوشته شدن چیزهایی که لازم است؛ بهویژه در زمینههای حقوقی یا رسمی.