معنی فارسی consentingly

B1

به طور رضایت‌آمیز، به معنای ابراز موافقت یا پذیرش.

In a manner that shows agreement or approval

example
معنی(example):

او با شرایط قرارداد به طور رضایت‌آمیز موافقت کرد.

مثال:

She agreed consentingly to the terms of the contract.

معنی(example):

آنها به طور رضایت‌آمیز سرشان را تکان دادند و موافقت خود را نشان دادند.

مثال:

They nodded consentingly, showing their approval.

معنی فارسی کلمه consentingly

: معنی consentingly به فارسی

به طور رضایت‌آمیز، به معنای ابراز موافقت یا پذیرش.