معنی فارسی conservable
B1منبع یا مادهای که میتوان آن را حفظ و نگهداری کرد.
Able to be preserved or maintained for future use.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب یک منبع قابل حفظ است که باید از آن محافظت کنیم.
مثال:
Water is a conservable resource that we should protect.
معنی(example):
باید مواد قابل حفظی برای پروژهامان پیدا کنیم.
مثال:
We need to find conservable materials for our project.
معنی فارسی کلمه conservable
:
منبع یا مادهای که میتوان آن را حفظ و نگهداری کرد.