معنی فارسی conservatoire
C1کنسرواتور مؤسسهای آموزشی است که به آموزش هنرهای نمایشی و بخصوص موسیقی میپردازد.
An institution for the study and training of music and the performing arts.
- noun
noun
معنی(noun):
A music academy.
example
معنی(example):
او به یک کنسرواتور معتبر موسیقی پذیرفته شد.
مثال:
She was accepted into a prestigious conservatoire for music.
معنی(example):
کنسرواتور برنامههای مختلفی در هنرهای نمایشی ارائه میدهد.
مثال:
The conservatoire offers various programs in performing arts.
معنی فارسی کلمه conservatoire
:
کنسرواتور مؤسسهای آموزشی است که به آموزش هنرهای نمایشی و بخصوص موسیقی میپردازد.