معنی فارسی consonantize

B1

هم‌صدا کردن، عمل تاکید بر صداهای هم‌خوان در کلمات است.

To modify speech or writing to emphasize consonants.

example
معنی(example):

برای هم‌صدا کردن کلمات، باید هم‌خوان‌ها را شناسایی کنیم.

مثال:

To consonantize the words, we must identify the consonants.

معنی(example):

ویرایش‌گر پیشنهاد کرد که نسخه اولیه را برای ثبات هم‌صدا کنند.

مثال:

The editor recommended consonantizing the manuscript for consistency.

معنی فارسی کلمه consonantize

: معنی consonantize به فارسی

هم‌صدا کردن، عمل تاکید بر صداهای هم‌خوان در کلمات است.