معنی فارسی constatives
B2بیانیههایی که تعیین میکنند که چیزی چگونه است و میتوانند ارزیابی شوند.
Statements that describe a situation and can be evaluated as true or false.
- noun
noun
معنی(noun):
An utterance relaying information and likely to be regarded as true or false.
example
معنی(example):
بیانیههای توصیفی، جملاتی هستند که میتوانند درست یا نادرست باشند.
مثال:
Constatives are statements that can be true or false.
معنی(example):
در فلسفه، بیانیههای توصیفی با عملکردیها متفاوت هستند.
مثال:
In philosophy, constatives differ from performatives.
معنی فارسی کلمه constatives
:
بیانیههایی که تعیین میکنند که چیزی چگونه است و میتوانند ارزیابی شوند.