معنی فارسی constipated

B1 /ˈkɒnstəpeɪtəd/

یبوست به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به سختی می‌تواند مدفوع کند و معمولاً با درد و ناراحتی همراه است.

A condition where an individual has difficulty in bowel movements, often causing pain or discomfort.

verb
معنی(verb):

To cause constipation in.

معنی(verb):

To pack or crowd together.

adjective
معنی(adjective):

Unable to defecate; costive.

example
معنی(example):

اگر احساس یبوست می‌کنید، نوشیدن آب بیشتر می‌تواند مفید باشد.

مثال:

If you feel constipated, drinking more water might help.

معنی(example):

افراد مبتلا به یبوست ممکن است در ناحیه شکم احساس ناراحتی کنند.

مثال:

Constipated individuals may experience discomfort in their abdomen.

معنی فارسی کلمه constipated

: معنی constipated به فارسی

یبوست به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به سختی می‌تواند مدفوع کند و معمولاً با درد و ناراحتی همراه است.