معنی فارسی consultee

B2

مشاوره‌جو، فردی که مشاوره می‌خواهد یا در یک فرآیند مشاوره شرکت می‌کند.

A person who seeks advice or consultation.

noun
معنی(noun):

A person who is consulted

example
معنی(example):

بازخورد مشاوره‌جو برای پروژه حیاتی بود.

مثال:

The consultee's feedback was essential for the project.

معنی(example):

هر مشاوره‌جو فرصتی برای بیان نظرات خود داشت.

مثال:

Each consultee was given a chance to voice their opinions.

معنی فارسی کلمه consultee

: معنی consultee به فارسی

مشاوره‌جو، فردی که مشاوره می‌خواهد یا در یک فرآیند مشاوره شرکت می‌کند.