معنی فارسی contactant
B1مادهای که با یک چیز دیگر تماس دارد و میتواند باعث یک واکنش یا تغییر شود.
A substance that comes into contact with another and may affect the outcome.
- NOUN
example
معنی(example):
ماده تماس در این آزمایش برای واکنش ضروری است.
مثال:
The contactant in this experiment is essential for the reaction.
معنی(example):
شناسایی ماده تماس میتواند به ما کمک کند تا فرآیند را بهتر درک کنیم.
مثال:
Identifying the contactant can help us understand the process better.
معنی فارسی کلمه contactant
:
مادهای که با یک چیز دیگر تماس دارد و میتواند باعث یک واکنش یا تغییر شود.