معنی فارسی contadino

B1

اصطلاح ایتالیایی برای مردی که در کشاورزی کار می‌کند، معمولاً در روستاها.

An Italian term for a man who works in agriculture, typically in rural settings.

example
معنی(example):

کشاورز زیتون‌ها را از درختان کهن برداشت کرد.

مثال:

The contadino harvested olives from the ancient trees.

معنی(example):

یک کشاورز بهترین تکنیک‌ها برای کشاورزی در زمین را می‌شناسد.

مثال:

A contadino knows the best techniques for farming the land.

معنی فارسی کلمه contadino

: معنی contadino به فارسی

اصطلاح ایتالیایی برای مردی که در کشاورزی کار می‌کند، معمولاً در روستاها.