معنی فارسی contangential

B1

جانبی، به معنای مرتبط بودن ولی نه مستقیم به یک موضوع.

Related but not directly to the main topic.

example
معنی(example):

نقاط او به بحث اصلی ارتباطی جانبی داشت.

مثال:

His points were contangential to the main argument.

معنی(example):

بحث پس از موضوع اولیه به حاشیه رفت.

مثال:

The discussion became contangential after the initial topic.

معنی فارسی کلمه contangential

: معنی contangential به فارسی

جانبی، به معنای مرتبط بودن ولی نه مستقیم به یک موضوع.